loading...

متن آهنگ قدیمی

آهنگ هجرت حسن شماعی زادهشبی سرد و غریبانهشبی خاموش و بی آوامیاد تن خسته ای عاشقمیاد مسافری تنهامیاد از عاشقی لبریزسراسر شوق همپاییبه سینه داغ این هجرتدل و فریاد...

♥حسـ ــین♥ بازدید : 18 سه شنبه 28 بهمن 1399

آهنگ هجرت حسن شماعی زاده

شبی سرد و غریبانه
شبی خاموش و بی آوا
میاد تن خسته ای عاشق
میاد مسافری تنها
میاد از عاشقی لبریز
سراسر شوق همپایی
به سینه داغ این هجرت
دل و فریاد تنهایی
میاد اما چه بیهوده
دیگه دستی پناهش نیست
دل پس کوچه ها تاریک
چرا هیچ شمعی راهش نیست؟
میاد اما چه بیهوده
دیگه دستی پناهش نیست
دل پس کوچه ها تاریک
چرا هیچ شمعی راهش نیست؟

یه روز وقتی که می رفتم
سراپا از سفر بیزار
پر از امید برگشتن
پر از آوازه دیدار
تو اون روز مثل من بودی
نجیب و عاشق و همپا
دلت بیزار از این رفتن
به چشمات غصه دنیا
چه شب هایی که در غربت
برام مثل سحر بودی
به هرجایی که یک می رفتم
تو با من همسفر بودی
چه شب هایی که در غربت
برام مثل سحر بودی
به هرجایی که می رفتم
تو با من همسفر بودی

ندانستم که این رفتن
زمان آشنایی بود
شروع تلخ تنهایی
غروب همصدایی بود
سفر ویرونی و ماتم
سفر درد جدایی داشت
برای من غم و حسرت
برای تو رهایی داشت
تو اون روز مثل من بودی
نجیب و عاشق و همپا
دلت بیزار از این رفتن
به چشمات غصه یک دنیا
سفر ویرونی و ماتم
سفر درد جدایی داشت
برای من غم و حسرت
برای تو رهایی داشت







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو